پنجره جوهری: بهترین شیوه برای کسب خودآگاهی
پنجره جوهری: بهترین شیوه برای کسب خودآگاهی
برخلاف تصور شما! پنجره جوهری نامش را از درآمیختن نامهای کوچک ابداع کنندههایش یعنی جوزف لوفت و هری اینگهام کسب کرد است و از جوهر ساخته نشده است! این پنجره چهار خانه، خود آگاهی را به چهار نوع مختلف تقسیم میکند: آشکار، تاریک، پوشیده و ناشناخته.
شما میتوانید پنجره جوهری را بهعنوان وسیلهایی برای بررسی و تفکر درباره این که چگونه رفتار میکنید و چه چیزی شما را با انگیزه میکند به کار ببرید. و همچنین این پنجره به شما این فرصت را میدهد که حوزههایی از زندگیتان را که احتمالاً قبلا هرگز درباره آن نیندیشیدهاید را اکتشاف کنید. همین طور که در زندگی بیشتر خود را میشناسید، اندازه هر یک از این چهار پنجره میتواند تنظیم شود. برای مثال اگر شما خود آگاهی پایینی دارید احتمال دارد که خانههای پنجره در سمت چپ (آشکار و پوشیده) کوچکتر باشند، اما به همان اندازه که شما خودآگاهیتان را رشد دهید این پنجرهها بزرگ میشوند و در مقابل خانه تاریک این پنجره کوچک تر میشود. در زیر هر خانه این پنجره را بیشتر توضیح میدهیم.
بخش آشکار
چیزهایی که افراد دیگر درباره شما میدانند و همچنین چیزهایی که شما درباره خودتان میدانید. این جنبهها شامل مواردی است همچون:
– اطلاعات واقعی: جایی که زندگی میکنید، روابطی که دارید، فرزندان، شغل و مواردی از این دست.
– احساسات: افراد و چیزهایی که دوست دارید و به آنها اهمیت میدهید.
– انگیزش: چیزی که باعث میشود شما شروع به کار کرده و به آن کار اهمیت دهید.
– رفتارها: اینکه چگونه با مردم رفتار و تعامل میکنید.
– خواستهها: اهداف و خواستههایتان در زندگی.
بخش تاریک
چیزهایی که دیگران درباره شما میدانند و میبینند اما شما از آنها بیخبر هستید. این بخش را میتوان تاحدودی معادل اصطلاح “سایه” در نظریه یونگ دانست. تقریباً هر فردی نقاط تاریک دارد. شما باید به جنبههایی از زندگی و شخصیتتان که تاکنون برایتان ناشناخته بودهاند آگاه شوید. برای مثال مردم شما را بهعنوان فردی الهام بخش و خلاق میبینند اما شما اعتقاد دارید تاکنون کار خاصی نکردهاید که این ویژگی را در خود دیده باشید.
بخش پوشیده
چیزهایی که فقط خودم تان درباره خود میدانید و از دیگران پنهان میکنید. ممکن است نقطه نظری برای خودتان داشته باشید که آنها را پوشیده و خصوصی نگه میدارید. همچنان که افراد دیگر را بیشتر میشناسید، ممکن است تصمیم بگیرید که از طریق خود افشایی، اطلاعات بیشتری را درباره خودتان در میان بگذارید. ممکن است وقتی نسبت به کسی احساس اطمینان میکنید و احساس میکنید که میتوانید به او اعتماد کنید تصمیم بگیرید که اطلاعات شخصی خود را با او در میان بگذارید. همچنین ممکن است احساس کنید که لازم نیست همکارانتان درباره فعالیتهایی که شما در خارج از شغلتان به آنها میپردازید چیزی بدانند.
بخش ناشناخته
چیزهایی که هرگز قادر نخواهید بود درباره خود بدانید و هیچ کس دیگری نیز از آنها آگاه نیست. شما ممکن است مهارتهایی را که دارید دست کم بگیرید. حتی ممکن است که همه تواناییهای طبیعیتان را نیز نشناسید. ممکن است رفتارها و نگرشهایی وجود داشته باشند که شما از کودکی آنها را داشتهاید ولی توجه کمی به آنها کردهایید در حالی که آنها بر رفتار شما بهعنوان یک بزرگسال تأثیر دارند. برای مثال شما ممکن است اعتماد به مردم را سخت بدانید چونکه وقتی یک بچه بودید احساس رها شدن کردهایید و اگر چه همیشه مهربان،یاریگر و مودب هستید ولی در شکل دادن دوستی نیاز به زمان دارید.
چگونه خودم را بهتر بشناسم؟
یک پنجره جوهری بکشید، همه چیز را درباره خودتان فهرست کنید: مهارتها، استعدادها، احساسات، و افکارتان. همچنین از افراد دور و برتان بخواهید که هرچیزی را درباره شما میدانند بگویند. سپس آنها را با چیزهایی که خودتان درباره خودتان میگویید تطبیق دهید تا ببینید دیگران چه چیزهایی درباره شما گفتهاند که خودتان نمیدانستید و چه چیزهایی را نگفتهاند درحالی که شما آنها را دارید.
شما باید در نهایت به موارد زیر بیندیشید و سعی کنید جنبههای تاریک و ناشناخته خود را کشف کنید.
– آگاهی از ویژگیهای بدنی و جسمانی (کمی چاقام)
– آگاهی از نقاط قوت (خلاقیتم خوب است)
– آگاهی از نقاط ضعف (از حرف زدن در جمع میترسم)
– آگاهی از افکار خود (همیشه شکست میخورم)
– آگاهی از باورها و ارزشهای خود (هیچوق محیط را آلوده نمیکنم)
– آگاهی از اهداف خود (میخواهم اطرافیانم در آرامش باشند)
– آگاهی از اینکه از نظر دیگران چگونه هستید (از نظر دیگران خسیس هستم)
– آگاهی از ابعاد عاطفیتان (در روابط خود کمی زود اعتماد میکنم چون نیاز به محبت دارم)
بسیار عالی
عالی