داستان سیب زمینی ها و ۱۰ راه برای بخشیدن
داستان سیب زمینی ها و ۱۰ راه برای بخشیدن
روزی یک معلم باهوش از دانش آموزاناش خواست که هر کدام یک کیسه ی پلاستیکی شفاف و تعدادی سیب زمینی بیاورند. سپس از آنها خواست تا اسم هر کسی را که نتوانسته بودند او را ببخشند و همچنین جزئیاتی از هر رویداد که آنها از آن رنجیده بودند را روی یک سیب زمینی بنویسند و سپس آن سیب زمینی را در کیسه پلاستیکی شفاف بیندازند. بعد از پایان این کار، برخی از دانشآموزان چند سیب زمینی در کیسه خود داشتند ولی برخی دیگر هیچ سیب زمینی نداشتند.
معلم سپس از دانشآموزانش خواست که به مدت یک هفته کیسه سیب زمینی را با خود به هر جا که میروند حمل کنند. آنها خیلی زود فهمیدند که نگه داشتن رنجشهای قدیمی در دل، همانند حمل کردن مقداری سیب زمینی با خود است که همیشه به شما آویزان هستند.
فردی که کینهای از او در دل دارید، به راه خود ادامه میدهد، اما شما هنوز باری از هیجانهای قدیمی، ناسالم و آسیب رسان را با خود حمل میکنید.
ده قدم برای بخشیدن
حالا که تصمیم گرفته اید ببخشید کار بعدی شما این است که احساسات منفی که در دلتان نگه داشتهاید را آزاد کنید. موارد ذکر شده در زیر برخی از شیوههای آزاد کردن احساسات ناخواسته هستند. باید این را بدانید که هر چیزی را که در زندگیمان انجام میدهیم یاد میگیریم و اگر شما میتوانید رنجیدن را یاد بگیرید پس میتوانید بخشیدن را نیز یاد بگیرید:
۱- پذیرفتن اینکه همه ما انسان هستیم و هیچ کس کامل نیست، حتی خود شما!
قبول کنید که هم شما و هم فردی که از او رنجیدهاید خطایی داشته و اشتباهاتی را مرتکب شدهاید. نفس عمیقی بکشید و همینطور که آن را بیرون میدهید به خودتان بگویید: هم من و هم فرد مقابلام کامل نیستیم.
۲- اول از خودتان شروع کنید.
اگر فکر میکنید که در قبال کسی رفتار بدی داشتهای با آن شخص صحبت کرده و از او معذرت بخواهید. گاهی وقتا انجام اولین حرکت همه چیز را حل میکند. اگر بگویید که بخاطر اتفاقات پیش آمده متأسف هستید و سعی خواهید کرد که همه چیز را جبران کنید، خواهید دید که همه چیز حل میشود و شما و طرف مقابلتان به راه خود ادامه میدهید. اگر فردی کار بدی در قبال شما انجام داده آن را در یک کاغذ بنویسید و برای او بفرستید یا با او شخصاً صحبت کنید. شما مجبور نیستید فرد را که به شما کلک زده ببخشید یا رفتار او را توجیه کنید تا به خودتان بقبولانید که او را ببخشید. گاهی وقتا خیلیها نمیدانند که رفتارشان چه تأثیرات بدی بر دیگران میگذارد و وقتی کسی این قضیه را به او میگوید اشتباهاتش را میفهمد.
۳- هیجانتان را ابراز کنید.
اگر کینهایی از کسی دارید و او این را نمیداند یا زنده نیست و یا اینکه نمیتوانید او را پیدا کنید، نامهای برای او بنویسید. به او بگویید که چه احساسی درباره او دارید و اگرچه کارهای او را فراموش نکردهاید اما بخاطر آنچه روی داده او را میبخشید. نامه را در یک رودخانه بیندازید و همین طور که از شما دور میشود سعی کنید همه احساسات قدیمی و تنفر خود را تصور کنید که در حال دور شدن از شما هستند.
۴- معذرت خواهی فرد دیگر را از ته دل بپذیرید.
میتوانید به او بگویید که اعتماد دوباره به او ممکن است برای شما وقت ببرد و اینکه او ممکن است مجبور به کسب دوباره اعتماد شما باشد. اگر شما این عذرخواهی را بپذیرید و سپس با آن شخص طرحی را درباره اینکه چگونه میتوانید ارتباط تان را بازسازی کنید بریزید فرصت دارید تا شخصی مهم در زندگیتان را برگردانید. همچنین این کار سبب خواهد شد که با پیدا کردن یک شیوه ی ارتباطی بهتر، ارتباط تان را تقویت کنید.
۵- بپذیرید که هر کسی باید استوار باشد.
زندگی میتواند غیر منصفانه باشد. گاهی اوقات افرادی که در میان بدبختی به دنیا میآیند بهتر از آنهایی که چنین نیستند موفق میشوند، چونکه بدبختی میتواند تمایلی برای موفق شدن و اشتیاقی برای کامیابی بهوجود آورد. تجربهتان چه چیزی به شما داده و شما چه چیزی از آن یاد گرفتهاید؟ یک سخن قدیمی وجود دارد که میگوید: پایان شب سیه سپید است. تقریباً همیشه در کنار یک رویداد سخت یا آسیبزا چیز مثبتی میتواند از آن رویداد به دست آید. برخی از افرادی که رویدادهای بسیار آسیبزایی را تجربه کردهاند، میگویند که پس از آن اتفاق زندگی برایشان بهتر شده و نگاهشان به زندگی تغییر کرده است.
۶- مطمئن شوید که درباره افراد دیگر به صورت منفی قضاوت نمی کنید.
یک پیرمرد خردمند گفت که من یک ضربالمثل قدیمی را تغییر دادهام: در حق دیگران همان کنید که دوست دارید در حق شما بکنند، اما شما آن کار را اول بکنید! سعی کنید به جای اینکه درباره دیگران قضاوت منفی بکنید، کارهای مثبتی برای آنها انجام دهید.
۷- اگر به کمک حرفهایی نیاز دارید به دنبالش بروید.
دیگر آن زمانه گذشته است که بگویید هرکس پیش روانشناس برود دیوانه است. گاهی اوقات رها شدن از آسیبهای گذشته سخت است و ممکن است شما نیازمند کمک یک روانشناس، مشاور یا آموزش روانشناختی باشید تا به شما کمک کنند با آنچه اتفاق افتاده سازگار شده، آرامش یافته و به زندگیتان ادامه دهید. درخواست کمک نشانه ی ضعیف بودن نیست بلکه بیشتر نشان دهنده توانایی است.
۸- از خودتان بپرسید چه چیز ارزشمندی در سرزنش کردن دیگران وجود دارد.
آیا سرزنش کردن چیزی را تغییر میدهد یا این کار فقط تلف کردن انرژی هیجانیتان است؟
۹- زمانی را صرف تعمق در کینههایتان بکنید.
در پایان هر روز زمانی را به تصور کردن این موضوع بپردازید که اگر به کینههایتان نمیچسبیدید زندگی شما چگونه می توانست باشد و چگونه کینههایتان باعث عقب افتادن شما میشوند.
۱۰- بپذیرید که چیزهای خوبی در زندگی تان وجود دارد.
نقاط قوت خود را پرورش داده و آنها را رشد دهید. هر چه بیشتر روی چیزهای خوب تمرکز کنید زمان کمتری میماند تا روی موارد منفی تمرکز کنید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.