سندرم دغل بازی برنامه نویسان!
سندرم دغل بازی برنامه نویسان!
برنامه نویسی یکی از مشاغل بسیار سخت و پیچیده جهان میباشد. همه ساله زبانهای برنامه نویسی بسیاری در جهان ابداع میشوند و شرکتهای تولید کننده آنها سعی میکنند برای کسب درآمد بعضی از شرکتهای برنامه نویسی را اقناع نمایند تا از زبان برنامه نویسی تولید شده آنها استفاده کنند. از آنجاییکه آموزش یک زبان برنامه نویسی برای برنامه نویسان کاری پر زحمت و پیچیدهای است و نیاز به صرف وقت و هزینه بسیاری دارد، این مساله تبدیل به یک کابوس در میان آنها شده است. زیرا آنها برای داشتن امنیت کاری و ثبات در شغل خود لازم میدانند تا زبانهای برنامه نویسی مختلفی را یاد بگیرند و از قافله عقب نمانند. اما در واقع آیا اینکار شدنی است؟ آیا یک برنامه نویس به تنهایی میتوانند در مقابل هجمهای از شرکتهایی که به تولید زبانهای برنامه نویسی اقدام میکند بایستد؟
شاید انتظاری که صاحبان مشاغل و برخی از مردم عادی از برنامه نویسان دارند این است که وقتی آنها نام یک برنامهای را به زبان آوردند، برنامه نویس میبایست مثل یک ماشین سخنگو شروع کند و تمامی وجوه آن زبان برنامه نویسی را بیان نماید و حتی در اجرای آن به صورت عملیاتی نیز مسلط باشد. همین مساله باعث میگردد که برنامه نویسان ناگزیر به غار تنهایی خود پناه آورند، زندگی روزمره خود را بایکوت کنند و در پشت یک میز نشسته و به صورت شبانه روزی به آموزش زبانهای برنامه نویسی اقدام نمایند. این عادت زندگی، رفته رفته آنها را منزوی مینماید و آسیبهای بعضاً بسیار شدیدی به جوانب مختلف زندگی آنها وارد میسازد.
وجه تسمیه این سندرم به دغل بازی به خاطر آن است که برنامه نویسانی که خود را محکوم به آموزش تمامی زبانهای برنامه نویسی کردهاند، کار را تا به آن حد پیش میبرند که پیش خود تصور میکنند به تمامی زبانهای برنامه نویسی آگاهی کامل دارند و هرجا که حضور مییابند چنین تظاهر مینمایند که مسلط به زبانهای برنامه نویسی متعددی هستند در حالیکه وقوع چنین چیزی جزو محالات میباشد. در زیر به تشریح این سندرم از زبان یک برنامه نویس آمریکایی میپردازیم:
آیا تا بهحال شده تا از خود بپرسید همه برنامه نویسهای دیگر بهتر و با استعدادتر از شما میباشند؟ آیا شده چنین احساسی به شما دست دهد که اطرافیان بالاخره متوجه میشوند تواناییهای برنامه نویسی بسیار پایینی دارید و این همه مدت خود را بیدلیل برنامه نویسی با مهارت نشان میدادید؟ آیا از این میترسید که روزی فردی به شما بگوید تو واقعا مهندس نرم افزاری؟!! آیا تا بحال اتفاق افتاده است در حالیکه خودتان را یک برنامه نویس بسیار ماهر تصور می کنید ناگهان همکار یا دوستتان نام زبان برنامه نویسی را میگوید که تاکنون اسم آنها را هم نشنیده بودید و سپس دچار استرس وحشتبار شوید؟!!
سندرم دغل بازی در میان مشاغل مختلف بسیار رایج میباشد مانند روزنامه نگاران، نویسندگان و .. نهایتاً بله، برنامه نویسان. این سندرم نشانهای از اآن است که شما در کار خود استانداردهای بسیار بالایی را پذیرفتهاید تا به آنها دست یابید که اصلا شاید در دنیای واقعی کسی چنین انتظاری را از شما ندارد.
به عنوان فردی که خود برنامه نویس بودهام، میدانم که مردم و اطرافیان و حتی مدیران درباره ما چه دیدگاهی دارند. آنها فکر میکنند یک برنامه نویس خوب تفریح و سرگرمیاش باید با کامپیوتر باشد و همیشه در حال کد نویسی و مطالعه. وقتی بعد از ۱۲ ساعت کار کردن خانه میروند، باید خود را به پریز بزنند شارژ مجدد شوند و مشغول به یادگیری یک زبان برنامه نویسی جدید یا کار بر روی پیدا کردن باگهای پروژه باشند.
متاسفانه چنین رفتارهایی ما را یک برنامه نویس ماهر نخواهد کرد و بزودی ما را فرسوده خواهد نمود. حتی بدتر اینکه، اگر همه زندگیتان را وقف اطلاعات، کتابها، و مباحث مرتبط به برنامه نویسی نمایید، از این هم بالاتر خواهم رفت و به شما خواهم گفت: شما نه فقط به شخص غیرجذابی تبدیل خواهید شد، بلکه روزبه روز خود را بیمهارت و بی استعدادتر خواهید یافت.
واقعاً قبول نمیکنید؟ پس توجه کنید: ساعت ۳ نصف شب است و شما در حال شکار یکی از بزرگترین باگهایی هستید که در کدنویسی تان وجود دارد. از ۷ ساعت پیش فکر و ذهن شما درگیر حل کردن این باگ است! بالاخره بیخیال میشوید و کار را رها میکنید و بعد از چندین ساعت کار میخواهید کمی استراحت کنید یا در خیابان قدمی بزنید. در حال خوابیدن یا قدم زدن هستید که یکدفعه فکری به ذهن شما میآید، بله، ذهنتان روش حل باگ موجود را پیدا کرده است. در واقع ذهنتان آن را پیدا کرد!
این مساله واقعاً اتفاق میافتد و باید بگوییم برخی اوقات وقتی بیخیال میشوید و سعی و تلاش را کنار میگذارید دشوارترین باگها خودبهخود حل میشوند. این مساله در سطوح بالاتر نیز جواب میدهد. اگر اجازه دهید ذهنتان فرآیند طبیعی خود را طی نماید و زیاده از حد به خودتان فشار نیاورید، اشکالات خود به خود رفع خواهند شد و حتی از قبل نیز بهتر میشوند.
یادگیری یک زبان برنامه نویسی جدید میتواند بسیار خوب باشد، اما آنچه که شما را راضی نگه خواهد داشت و باعث امنیت خاطر شما خواهد شد این است که به جای یادگیری زبانهای برنامه نویسی متعدد، ۲ یا ۳ مورد را انتخاب کنید و تا جاییکه میتوانید آنها را عمیق بیاموزید. زمانیکه من در حال مصاحبه برای استخدام برنامهنویس هستم، وقتی میبینم برنامه نویسی در رزومه کاری خود به پنج زیان برنامه نویسی اشاره نموده احساس میکنم فردی بسیار شایسته است و واقعا در انها متخصص میباشد، اما وقتی میبینم فردی به ۲۰ زبان برنامه نویسی در رزومه خود اشاره کرده، احساس میکنم او مبتلا به اختلال بیش فعالی است! و در حقیقت هیچ یک از این زبانهای برنامه نویسی را عمیقا درک نکرده است.
همیشه به یاد داشته باشید یک برنامه نویس ارشد به شخصی اطلاق نمیشود که چندین و چند زبان برنامه نویسی بلد است و پروژههای متفاوت با زبانهای برنامه نویسی متفاوتی را کار کرده، بلکه برنامه نویس خوب فردی است که از ابزار هرچند محدودی که در دست دارد بتواند به بهترین شکل ممکنه کار بکشد.
پس به جای اینکه هر روز یک زبان برنامه نویسی را کشف کنید و سعی در آموختن آن داشته باشید، سعی کنید سه یا نهایتاً ۵ زبان برنامه نویسی را انتخاب کنید و آنها را به صورت عمیق بخوانید. ساعات کار خود را تنظیم نمایید و به خود استراحت بدهید. کامپیوتر شما صرفا برای آموختن زبان برنامه نویسی ابداع نشده است، میتوانید بازی کنید، به شبکههای اجتماعی سر بزنید، به تفریح بروید و با دوستان خوش بگذرانید و مطمئن باشید باگها و خطاهای کدنویسی همیشه با شما خواهند بود و همیشه هم حل و فصل خواهند شد و اینکه هیچ برنامه نویسی در دنیا نوجود ندارد که به بیشتر از ۴ الی ۵ زبان برنامه نویسی به صورت کامل مسلط باشد، پس نگران نباشید.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.