درماندگی آموخته شده: چرا انگیزه خود را از دست می دهیم؟
نظریه درماندگی آموخته شده نخستین بار توسط مارتین سلیگمن مطرح شد. مارتین سلیگمن یکی از نظریه پردازان بزرگ معاصر است. از جمله مهمترین نظریات او که سبب شهرتش شد نظریه درماندگی آموخته شده است که در زیر به توضیح آن میپردازیم.
نظریه درماندگی آموخته شده
سلیگمن و همکارانش در آزمایشهای خودشان یک گروه از سگها را در قفسی گذاشتند که نمیتوانستند از آن فرار کنند و از طریق دستگاه برقی به آنها شوک میدادند. آنها سپس دریافتند که حتی در شرایطی که سگها میتوانستند از شوک بگریزند، به جای گریختن، درماندهوار دراز میکشیدند. در مقابل سگهایی که اصلاً در معرض شوک قرار نگرفته بودند، بعد از اینکه یاد گرفتند راه گریزی وجود دارد از آن استفاده کردند. سلیگمن و همکارانش این شرایط را درماندگی آموخته شده نامیدند.
درماندگی آموخته شده حتی در برخی از فرهنگها مورد استفاده قرار گرفته است. برای مثال در کشورهای جنوب شرق آسیا برای تربیت فیل از این روش استفاده میشود. به این صورت که در ابتدا پاهای فیل را با طنابهای محکمی میبندند و فیل پس از تلاش بسیار میفهمد که نمیتوان آنها را پاره کرد. پس از آن فیل را با یک نخ نازک که به سادگی پاره میشود میبندند اما فیل هیچ وقت سعی نمیکند این طناب را پاره کند.
در شرایط درماندگی آموخته شده فرد هیچ تلاشی از خود نشان نمیدهد چرا که تلاشهای قبلی او ناکام بوده است. سلیگمن این توجیه را به افراد افسرده نیز نسبت داد. طبق توجیه سلیگمن بیتفاوتی و نافعالی که افراد افسرده نشان میدهند، نشانههای رفتاری درماندگی آموخته شده هستند. افراد این نشانهها را در واکنش به تجربیات قبلی نشان میدهند که در آنها، دیگران باعث شدند احساس کنند قدرت کنترل کردن سرنوشت خودشان را ندارند.
سلیگمن و همکارانش در سالهای بعد در نظریه درماندگی اموخته شده تغییراتی ایجاد کردند. جمعبندی مجدد نظریه درماندگی آموخته شده به گونهای که قابل اطلاق به انسان باشد، حاکی از ان است که متعاقب رویدادهای ناگوار خارجی، توجیهات علی درونی به وجود میآیند که سبب از بین رفتن عزت نفس میگردند. بنابراین در مدل تجدید نظر شده این نظریه بر نقش انتسابها تأکید میشود. انتسابها توجیه کردن اتفاقاتی است که برای افراد روی میدهند. افراد افسرده وقتی با شکستی روبرو میشوند، انتسابهای درونی، پایدار و کلی دارند، و این درحالی است که انتسابهای افراد افسرده در مقابل شکستها بیرونی، موقتی و غیر کلی است.
درماندگی آموخته شده برای کودکان
یکی از کاربردهای نظریه درماندگی آموخته شده در زمینه کودکانی است که فعالیت زیادی ندارند یا به قول معروف تنبل هستند. بیشتر این کودکان یاد گرفتهاند که دیگران برای آنها تصمیم بگیرند و رویدادهای مهم زندگی آنان توسط دیگران تعیین شده است. به همین دلیل این کودکان در مواجهه با شرایط مختلف دست از تلاش بر میدارند چرا که معتقدند تلاش آنها تاثیری بر زندگی آنها ندارد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.