عوامل اثر گذار بر جذابیت : جذابیت چگونه شکل می گیرد؟
هنگامی که افراد با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند جاذبه شروع می شود. اغلب برخوردهای افراد به صورت تصادفی پیش می آید مانند آسانسور، کوچه، محل کار، در کلاس درس و یا در خانه مشترک. چون در محلی خاص زندگی می کنیم یا در محل خاصی اشتغال به کار داریم به ناچار با برخی از افراد بیش از دیگران برخورد خواهیم داشت. اغلب همجواری نخستین گام در جاذبه نسبت به دیگران است. در این جا عوامل مهمی را که در جاذبه تاثیر دارند را بررسی می کنیم.
عوامل اثر گذار بر جذابیت
۱- همجواری: مجاورت و نزدیکی مکانی موجب ارتباط مکرر میشود و باعث ارتباط بین فردی شده که در نهایت باعث جذابیت میشود. مثلاً هنگامی که دو غربیه هر روز در راهرو همدیگر را ملاقات کنند این نوع تماس تصادفی باعث آشنایی و رابطه متقابل خواهد شد. در روز بعد این افراد ممکن است در مورد آب و هوا صحبت کنند و رفته رفته روابط شان بیشتر میشود. زایونگ معتقد است که ارائه مکرر محرک یا تماس فراوان موجب ارزیابی مثبتتر آن محرک میشود و محرک هرچه میخواهد باشد مانند یک تبلیغ یا نامزد انتخابات. زیرا بعد از تکرار شدن، احساس نگرانی و اضطراب نسبت به آن کاهش مییابد. به همین خاطر است که احساس دوستانهای نسبت به فرد غریبه که کنار ما می نشیند میکنیم به طور مثال افراد همکلاسی که در ابتدا غریبه هستند بیشتر با کسانی دوست میشوند که مجاور آنها نشسته باشند. تحقیقات نشان داده است که ملاقات مکرر باعث افزایش جاذبه میشود. ولی این نکته نیز مهم است که اگر واکنش نخستین ما در برابر ارائه محرک ناخوشایند باشد ارائه مجدد در ما تاثیر مثبت ایجاد نمیکند مثلاً اگر در نگاه اول از فردی خوشمان نیاد حضور مکرر باعث جاذبه نخواهد شد.
۲- ابراز عواطف مثبت هنگام برخورد: تحقیقات نشان داده است که عواطف مثبت به ارزیابی مثبت از دیگران و عواطف منفی به ارزیابی منفی میانجامد. عواطف از دو طریق بر جاذبه تاثیر می گذارد. اول اینکه شخص دیگر کاری میکند که در ما احساس مطبوع یا نا مطبوع شکل گیرد و ما مایلیم که افرادی را که در ما احساس مطبوع ایجاد کنند دوست بداریم ولی افرادی که احساس بدی ایجاد کنند را دوست نداریم. مثلاً کسی را که از نخستین ساعات روز تعریف و تمجید صادقانه میکند دوست داریم زیرا ما کسی را دوست دارم که بیشترین پاداش و کمترین هزینه را برای ما داشته باشد. دوم وجود شی یا شخص به هنگام برانگیختگی عواطف مثبت و منفی نقش مهمی در پیامد علاقه ما نسبت به آن دارد. مثلاً وقتی که منتظر یک فیلم دوست داشتنی هستیم دیگران را مثبتتر از هنگامی که به مطب پزشک می رویم ارزیابی میکنیم.
۳- نیاز به پیوند جویی: هنگامی که دو نفر با هم تماس بگیرند و واکنش عاطفی خوشایندی را تجربه کنند در یک نقطه انتقال قرار دارند. ممکن است آنها در حد همین آشنایی سطحی باقی بمانند. یعنی هروقت یک دیگر را ببینند برای هم سر تکان دهند اما اگر نیاز به پیوند جویی را حس کنند ممکن است شروع به سخن گفتن کنند، نامهای یکدیگر را بگویند و از هم اطلاعاتی را به دست آورند. برخی افراد در نیاز به پیوند جویی ضعیف هستند. کسانی که نیاز به پیوند جویی ضعیفی دارند دوست دارند تنها بمانند. ولی بعضی از افراد دوست دارند تعاملشان بیشتر شود. علاوه بر تفاوتهای فردی، موقعیتهای ویژه نیز میتواند در قدرت این نیاز موثر باشد. مانند نیاز به پیوند جویی به صورت موقت در هنگام سیل و طوفان و… .
۴- ویژگی ظاهری: هنگامی که غریبهای را مشاهده میکنیم واکنش ما احتمالاً بر شواهدی مبتنی است که که درباره آن شخص مشاهده کردهایم و اطلاعات خاصی به ما داده است. مثلاً اگر غریبه مثل کسی باشد که قبلاً او را میشناختهایم تمایل داریم ویژگی مثبت و منفی او را به آن شخص تعمیم دهیم و ارزیابی ما کاملاً تحت تاثیر این تداعی است. واکنش افراد بیشتر بر اساس زیبایی قیافه و ظاهر خوشایند صورت میگیرد. دلیل اینکه زیبایی به جاذبه میانجامد این است که افراد زیبا عاطفه مثبت را بر میانگیزند و عاطفه عامل مهمی در جاذبه است. واکنش به مشخصات قابل مشاهده عموماً بر اساس تصورات قالبی آموخته شده است و زیبایی نیز از این مورد مستثنی نیست. پژوهشها نشان میدهد که افراد تمایل دارند مردان و زنان زیبا را بیش از کسانی که زیبا نیستند موقر، جالب، مستقل، مهیج، دوست داشتنی، سازش یافته، دارای مهارتهای اجتماعی و موفق بدانند. روانشناسان کشف کردهاند که مردم تصور میکنند آنچه که زیبا است خوب است. لذا بیشتر تصوارت قالبی مبتنی بر قیافه ظاهری نادرست است. در مورد ویژگیهای ظاهری تحقیقات نشان داده است که کودکان، بزرگسالان زیبا را بدون توجه به جنس، نژاد، یا سن آنها بر افراد غیر زیبا ترجیح میدهند. با وجود این برخی از اسنادهای منفی نسبت به افراد زیبا وجود دارد. زنان زیبا مغرور و مادی هستند و یا زن زیبا در سیاست و در کارش موفق نیست.
۵- مشابهت در نگرش: بعد از آشنایی و طی نمودن مراحل فوق گام بعدی مشابهت در نگرش است. تحقیقات نشان داده است که افرادی که با هم توافق دارند، دوست می شوند و آنهایی که توافق ندارند دوست نمیشوند و تداوم این رابطه بر اساس مشابهت در نگرش آنها است. تشابه دوستان و زوجها در نگرشها و باورها، ارزشها و علایق، امری تصادفی نیست. یافتهها بیان میکند که مشابهت در نگرش از همان روزهای اول ازدواج بوده است. یعنی جاذبه میان دو نفر تا حدی مبتنی بر نگرشهایی است که در زمان ملاقات اولیه داشتهاند. دلیل این که چگونه مشابهت بر جاذبه تاثیر دارد این است که وقتی تعامل شکل میگیرد موضوعات متنوعی پیش میآید. و هر فردی میزان علاقه به آن موضوعها را بیان میکند و در تعامل بعدی وی را بر اساس نسبت مشابهت در نگرشها ارزیابی میکند، بدون آنکه به تعداد موضوعات توجه شود. فستینگر بیان میکند ما برای تایید آرای خود به دیگران روی میآوریم زیرا وقتی که متوجه میشویم که نظر ما درست بوده است نشانه هوش و درک بالای ما است و این برای ما لذت بخش است.
۶- مکمل بودن نیازها: تحقیقات نشان میدهد که افراد مشابه، یکدیگر را بهتر جذب میکنند. اما عقیده دیگری نیز وجود دارد: افرادی در یک رابطه جذب یکدیگر میشوند که خصوصیات مکمل و غیر مشابهی داشته باشند. فرضیه مکمل بودن را برای نخستین بار وینچ مطرح کرد. افراد در ازدواج دنبال کسی میگردند که نیازهای آنها را برآورده کرده و تمایلاتشان را تکمیل کنند. هف و دیوس در تحقیقی بر روی زوجها به این نتیجه رسیدند که در آغاز رابطه خصوصیات سطحی از قبیل زمینههای اجتماعی مشابه، مجاورت مکانی و زیبایی، سپس نگرش های مشابه تاثیر دارد و پس از این مرحل است که همراه با افزایش رابطه و درگیری، نیازهای شخصی مکمل، نقش اصلی را بر عهده میگیرند.
۷- شایستگی و خصوصیات شخصی مثبت: در شرایط یکسان افراد شایستهتر و لایقتر بیشتر مورد علاقه قرار میگیرند. دلیل آن این است که شما در کنار این افراد احساس احترام و حرمت نفس بالایی خواهید داشت. اگر افراد خیلی شایسته باشند ممکن است احساس حقارت در فرد ایجاد کنند ولی اگر دارای نواقصی باشند دوست داشتنیتر هستند. ما خصوصیات خوب را با دوست داشتن و خصوصیات بد را با دوست نداشتن پاداش میدهیم. مثلاً افراد باهوش، گرم و صمیمی را بیشتر دوست داریم ولی افراد بی رحم، ریاکار و خود پستند را دوست نداریم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.