کامل ترین مرور بر زندگینامه ژاک لکان و آثار او
روانشناسان و فیلسوفان بسیاری در دوره بعد از فروید سعی کردند افکار و اندیشههای او را بسط دهند. اگرچه نظریه پردازان بزرگ و موثری در این زمینه به شهرت رسیدند اما هیچکدام به اندازه لکان نتوانستند انقلاب فرویدی را ادامه دهند. هر چند به دلیل زبان بسیار سنگین و پیچیده لکان، هنوز بسیاری از افراد با نظریات او آشنایی ندارند اما اندیشههای او در سالهای اخیر به سرعت در حال نشر و محبوبیت است.
مروری بر زندگینامه ژاک لکان
ژاک مری امیل لکان که بیتردید مهمترین روانکاو پس از فروید است در ۱۳ آوریل سال ۱۹۰۱ در خانواده کاتولیک مرفهی از طبقه متوسط در محله مونپارناس پاریس به دنیا آمد. مادرش امیلی لکان از خانوادهی ثروتمند بود که به تجارت سرکه اشتغال داشت و پدرش آلفرد لکان نیز نمایندگی فروش آن را عهده دار بود. او به تحصیلات پزشکی روی آورد و همزمان با مطالعات دانشگاهی به مطالعه فیلسوفان یونان باستان، دکارت و کانت پرداخت. همچنین شرکت در سخنرانیهای اَلکساندر کوژو هگل شناس معروف فرانسوی او را با تفکر هگل آشنا ساخت. او همچنین به مطالعه آثار کارل مارکس و فیلسوفان قرون وسطی پرداخت. رساله دکترای لکان با عنوان «درباب پسیکوز پارانویاک و رابطه آن با شخصیت» که در سال ۱۹۳۲ به انجام رسید تحلیلی است از زندگی واقعی زنی که لکان او را اِمِه (محبوبه) خوانده است. تحریر این رساله لکان را به سوی روانکاوی سوق داد و همین امر زمینه شکلگیری نظریات بعدی او را فراهم کرد.
همچنین از دلایل دیگر گرایش لکان به روانکاوی این بود که در سال ۱۹۳۰ در نشریهای سوررئالیستی مقالهای درباره «پارانویا» به قلم سالوادور دالی (۱۹۸۹-۱۹۰۴) را مطالعه کرد. سوررئالیست جنبشی ادبی و هنری بود که پس از جنگ جهانی اول در فرانسه شکل گرفت و بنیان گذار آن آندره برتون (۱۹۶۶-۱۸۹۶) نویسنده و شاعر بود. برتون ضمن آشنایی با کار فروید در زمینه رویاها، روشی برای نوشتن «خودبهخودی» ابداع کرد تا امکان بیان آزاد اندیشهها و آرزوهای ناخودآگاه را فراهم کند. لکان دوست برتون و دالی بود و بعدها پزشک شخصی پابلو پیکاسو شد. لکان در سال ۱۹۳۴ با ماری لوئی بلوندین ازدواج کرد و پس از جدایی از او، بعدها با سیلویا مکله ازدواج کرد.
آشنایی با نظریات ژاک لکان
میتوان به جرأت گفت که همه لکان را با شعار «بازگشت به فروید» در ذهن تداعی میکنند. البته در این شعار لکان یک نکته بسیار مهم وجود دارد که باید به آن توجه شود. اسلاوی ژیژک فیلسوف، روانکاو و سیاست مدار اسلونیایی که از طرفداران لکان است این نکته را به خوبی در کتاباش بیان کرده است: «بصیرتهای مهم فروید از دریچه چشم لکان و از خلال آنچه لکان «بازگشت به فروید» مینامید، سر انجام در بُعد حقیقیشان ظاهر میشوند. از نظر لکان این بازگشت نه بازگشت به آنچه فروید گفته بود، بلکه بازگشت به هستهی انقلاب فرویدی است که خود فروید هم آگاهی کاملی از آن نداشت».
لکان در سال ۱۹۳۴ به عضویت جامعه روانکاوی پاریس (SPP) درآمد، در دوران اشغال پاریس به دست نازیها در هیچ یک از فعالیتهای رسمی شرکت نکرد. لکان در سال ۱۹۵۳ از جامعه روانکاوی پاریس (SPP) جدا شد، و از این زمان تا زمان مرگ خود در سال ۱۹۸۱ با مجالس هفتگی خویش به بنیانگذاری اصول روانکاوی خود پرداخت.از سال ۱۹۵۶ به بعد کمکم افراد سرشناس جذب سمینارهای او شدند که از آن جمله میتوان به آلکساندر کویره، کلود لوی استروس، موریس مرلو پونتی، مارسل گریال و امیل بنونیست اشاره کرد. برخی پژوهشگران طرحی سه مرحلهای را در تکوین نظریه لکان ترسیم کردهاند. این سه مرحله شامل همان سه مفهومی است که سرانجام او توانست به هم مرتبط سازد. نخست «ساحت خیالی» که در دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ جنبه غالب دارد و با این دو دهه قرین است، همراه با تحلیل مرحله آینهای و پرخاشگری. در دهه ۱۹۵۹ و نیمه دهه ۱۹۶۰ تأکید روی «ساحت نمادین» است. در اواخر دهه ۱۹۶۰ و دهه ۱۹۷۰ به «ساحت واقعی» میپردازد.
در آرشیو لکان سه نوع از متون وجود دارد: ۱) سمینارها که برخی منتشر شد و برخی هم به صورت نسخههای قاچاق دست به دست میگشت. ۲) نوشتارهای روانکاوانه که در مجلات تخصصی روانکاوی منتشر میشدند. ۳) مقالههای ادیبانه که بیشتر متمایل به شأن و موقعیتی ادبی و فلسفی بودند و بسیاری از آنها در مجله Critique منتشر شدند. کتاب تحریرات تنها کتاب خود لکان که در سال ۱۹۶۶ منتشر شد، تا حدودی ناشی از ترکیب همه این ژانرها و مایهها بود. این کتاب به رغم آنکه اکنون به طرز نامناسبی دشوار مینماید اما در زمان انتشار بیدرنگ به جمع پرفروشترین کتابها در فرانسه پیوست. این کتاب ۹۰۰ صفحهای گردآورنده نوشتههای مهمی از لکان است که در فاصله سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۶۶ منتشر شدهاند. نقش انقلابی لکان در شکل گرفتن نظریهی بعد از فروید در این بود که تأکید را از پدر (که سایه آن همواره حاوی ویژگیهای ترسناکی بوده است که از رئیس زورگو و اخته کننده ایل که فروید وصف کرده به ارث رسیده است) به مادر جابجا میکند. لکان نشان میدهد که میل انسانی بدون چون و چرا کردن درباره پیوندهای خود با میل مادر نمیتواند جایگاه خود را پیدا کند.لکان در ۹ سپتامبر سال ۱۹۸۱ در پاریس درگذشت.
چرا ژاک لکان ناشناخته مانده است؟
چند دلیل برای متنفر شدن از لکان وجود دارد. اول از همه مشکل زبان اوست. او یک نوع تلاش مشتاقانه و آگاهانه برای گفتن سخنانش به زبانی نامناسب داشت که او را به درون یک گرداب پیچ در پیچ جناسها و کنایهها هدایت میکرد. و سپس وقتی او تلاش میکرد که سخناناش را سادهسازی کرده و آموزش دهنده باشد، وسوسهای در او به وجود میآمد که واژه تراشی کند. لکان مایل بود که به مرور در طرحهای خود (منظور طرحهای ریاضی یا هندسی است) دستکاری کند، آنها را از نو شرح و بسط دهد تا اینکه به قدری پیچیده شوند که خود او هم در آنها گم شود! البته هر چه پیش میرود او به دنبال سادگی بیشتر است. فروید به گونهای منسجم و منظم به نوشتن میپرداخت و زبان آنها برای فروید مهم بود. بر خلاف او، لکان همیشه به تدریساش مینازید و به فضای تعاملی سمینارهایش فخر میکرد و نوشتههایش را به عنوان مصالح و آشغالنویسی پس میزد (چیزی که او دائماً مزخرف نگاری مینامید). متون فروید مانند رمانهای کارگاهی است و حتی اگر با استدلالهای او قانع نشوید از خواندن او لذت میبرید. اما لکان بر خلاف فروید فردی دانشگاهی یا نویسنده نبود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.